هوش تجاری

هوش تجاری

هوش تجاری چیست ؟

هوش تجاری به زیرساخت رویه ای و فنی اشاره دارد که داده های تولید شده توسط فعالیت های یک شرکت را جمع آوری، ذخیره و تجزیه و تحلیل می کند.

هوش تجاری یک اصطلاح گسترده است که شامل داده کاوی ، تجزیه و تحلیل فرآیند، معیار عملکرد و تجزیه و تحلیل توصیفی است هوش تجاری تمام داده‌های تولید شده توسط یک کسب‌وکار را تجزیه می‌کند و گزارش‌های قابل هضم، معیارهای عملکرد، و روندهایی را ارائه می‌کند که تصمیمات مدیریت را مطلع می‌کند.

آشنایی با هوش تجاری

نیاز به هوش تجاری از این مفهوم نشأت می‌گرفت که مدیرانی که اطلاعات نادرست یا ناقص دارند، به طور متوسط ​​تمایل به اتخاذ تصمیمات بدتری نسبت به زمانی دارند که اطلاعات بهتری داشته باشند خالقان مدل های مالی این را به عنوان “آشغال در داخل، زباله بیرون” می شناسند.

هوش تجاری سعی می کند این مشکل را با تجزیه و تحلیل داده های فعلی که به طور ایده آل بر روی داشبوردی از معیارهای سریع طراحی شده برای حمایت از تصمیمات بهتر ارائه شده است، حل کند.

اکثر شرکت ها می توانند از ترکیب راه حل های هوش تجاری بهره مند شوند مدیرانی که اطلاعات نادرست یا ناقصی دارند به طور متوسط ​​تمایل به اتخاذ تصمیمات بدتری نسبت به زمانی دارند که اطلاعات بهتری داشته باشند.

ملاحظات خاص

برای مفید بودن، هوش تجاری باید به دنبال افزایش دقت، به موقع بودن و مقدار داده باشد.

این الزامات به معنای یافتن راه‌های بیشتری برای جمع‌آوری اطلاعاتی است که قبلاً ثبت نشده‌اند بررسی اطلاعات برای وجود خطاها و ساختاردهی اطلاعات به‌گونه‌ای که امکان تحلیل گسترده را فراهم کند.

با این حال در عمل شرکت‌ها داده‌هایی دارند که ساختاری ندارند یا در قالب‌های متنوعی هستند که جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل آسانی ندارند بنابراین شرکت های نرم افزاری راه حل های هوش تجاری را برای بهینه سازی اطلاعات جمع آوری شده از داده ها ارائه می کنند. اینها برنامه های نرم افزاری در سطح سازمانی هستند که برای یکسان سازی داده ها و تجزیه و تحلیل یک شرکت طراحی شده اند .

اگرچه راه‌حل‌های نرم‌افزاری همچنان به تکامل خود ادامه می‌دهند و به طور فزاینده‌ای پیچیده‌تر می‌شوند دانشمندان داده همچنان نیاز به مدیریت مبادلات بین سرعت و عمق گزارش دارند.

برخی از بینش‌های برآمده از کلان داده ، شرکت‌ها را در تلاش برای ثبت همه چیز می‌کند، اما تحلیلگران داده معمولاً می‌توانند منابع را فیلتر کنند تا مجموعه‌ای از نقاط داده را پیدا کنند که می‌تواند سلامت یک فرآیند یا حوزه تجاری را به‌عنوان یک کل نشان دهد این می تواند نیاز به گرفتن و قالب بندی مجدد همه چیز را برای تجزیه و تحلیل کاهش دهد در زمان تحلیلی صرفه جویی کرده و سرعت گزارش را افزایش دهد.

انواع ابزار و نرم افزار هوش تجاری

ابزارها و نرم افزارهای هوش تجاری در انواع مختلفی وجود دارند

بیایید نگاهی گذرا به انواع رایج راه حل های هوش تجاری بیندازیم

صفحات گسترده: صفحات گسترده مانند Microsoft Excel و Google Docs برخی از پرکاربردترین ابزارهای هوش تجاری هستند.

نرم افزار گزارش گیری: نرم افزار گزارش دهی برای گزارش، سازماندهی، فیلتر کردن و نمایش داده ها استفاده می شود.

نرم‌افزار تجسم داده‌ها: نرم‌افزار تجسم داده‌ها مجموعه داده‌ها را به نمایش‌های گرافیکی خوانا و جذاب تبدیل می‌کند تا به سرعت بینش‌هایی به دست آورد.

ابزارهای داده کاوی: ابزارهای داده کاوی مقادیر زیادی داده را برای الگوها با استفاده از چیزهایی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و آمار استخراج می کنند.

پردازش تحلیلی آنلاین: ابزارهای پردازش تحلیلی آنلاین به کاربران این امکان را می دهند که مجموعه داده ها را از زوایای مختلف بر اساس دیدگاه های مختلف تجاری تجزیه و تحلیل کنند.

مزایای هوش تجاری

دلایل زیادی وجود دارد که چرا شرکت ها هوش تجاری را اتخاذ می کنند بسیاری از آن برای پشتیبانی از عملکردهای متنوعی مانند استخدام، انطباق ، تولید و بازاریابی استفاده می کنند. هوش تجاری یک ارزش تجاری اصلی است پیدا کردن یک حوزه تجاری که از اطلاعات بهتری برای کار با آن بهره مند نباشد دشوار است.

برخی از مزایای بسیاری که شرکت‌ها می‌توانند پس از پذیرش هوش تجاری در مدل‌های کسب‌وکار خود تجربه کنند شامل گزارش‌دهی و تحلیل سریع‌تر، دقیق‌تر، بهبود کیفیت داده‌ها، رضایت بهتر کارکنان، کاهش هزینه‌ها و افزایش درآمد، و توانایی تصمیم‌گیری بهتر در کسب‌وکار است.

هوش تجاری برای کمک به کسب‌وکارها برای جلوگیری از مشکل «آشغال در داخل و خارج کردن زباله» که ناشی از تجزیه و تحلیل داده‌های نادرست یا ناکافی است، مشتق شده است.

برای مثال اگر شما مسئول برنامه‌های تولید چندین کارخانه نوشیدنی هستید و فروش در یک منطقه خاص رشد ماه به ماه قوی را نشان می‌دهد، می‌توانید تغییرات اضافی را در زمان واقعی تأیید کنید تا مطمئن شوید کارخانه‌های شما می‌توانند تقاضا را برآورده کنند.

به طور مشابه اگر تابستان خنک‌تر از حد معمول بر فروش تأثیر بگذارد می‌توانید به سرعت همان تولید را متوقف کنید این دستکاری تولید نمونه محدودی از این است که چگونه هوش تجاری می تواند سود را افزایش دهد و هزینه ها را در صورت استفاده صحیح کاهش دهد.

نمونه هایی از هوش تجاری

شرکت Lowe’s Corp

Lowe’s Corp، که دومین زنجیره خرده فروشی بزرگ کشور را اداره می کند یکی از اولین پذیرندگان جعبه بزرگ ابزارهای هوش تجاری است.

به طور خاص برای بهینه‌سازی زنجیره تامین، تجزیه و تحلیل محصولات برای شناسایی تقلب‌های احتمالی و حل مشکلات مربوط به هزینه‌های تحویل جمعی از فروشگاه‌های خود، بر ابزارهای BI تکیه کرده است.

شرکت بطری سازی کوکاکولا

Coca-Cola Bottling با فرآیندهای گزارش دهی دستی روزانه خود مشکل داشت، آنها دسترسی به اطلاعات فروش و عملیات آنی را محدود کردند.

اما با جایگزینی فرآیند دستی با یک سیستم هوش تجاری خودکار این شرکت به طور کامل فرآیند را ساده کرد و 260 ساعت در سال (یا بیش از 6 هفته کاری 40 ساعته) صرفه جویی کرد.

اکنون تیم این شرکت می‌تواند به سرعت معیارهایی مانند عملیات تحویل، بودجه و سودآوری را تنها با چند کلیک تجزیه و تحلیل کند.

سوالات متداول هوش تجاری

Power BI چیست؟

Power BI یک محصول تجزیه و تحلیل تجاری است که توسط غول نرم افزاری مایکروسافت ارائه شده است به گفته این شرکت، این امکان را به افراد و کسب و کارها می دهد تا با استفاده از یک پلت فرم مقیاس پذیر به داده ها متصل شوند، مدل سازی کنند و تجسم کنند.

سلف سرویس هوش تجاری چیست؟

سلف سرویس هوش تجاری رویکردی برای تجزیه و تحلیل است که به افراد بدون پیشینه فنی اجازه می دهد به داده ها دسترسی داشته باشند و آنها را کاوش کنند به عبارت دیگر به افراد در سراسر سازمان، نه فقط در بخش فناوری اطلاعات، اجازه می‌دهد تا بر داده‌ها کنترل داشته باشند.

معایب سلف سرویس هوش تجاری چیست؟

معایب سلف سرویس هوش تجاری عبارتند از احساس امنیت کاذب در کاربران نهایی، هزینه های بالای صدور مجوز، فقدان جزئیات داده ها، و گاهی اوقات دسترسی بیش از حد.

بازاریابی خرد

بازاریابی خرد چیست

بازاریابی خرد چیست

بازاریابی خرد گروه خاصی از افراد را در یک بازار خاص هدف قرار می دهد. مانند سایر انواع کمپین های بازاریابی، مشتریان خود را بر اساس عواملی مانند سن، ترجیحات شخصی، درآمد، جنسیت و مکان تقسیم بندی می کنید.

هدف یک کمپین خرد مارکتینگ ایجاد محتوایی است که برای گروه خاصی از افراد جذاب باشد. در حالت ایده آل، از آنجایی که کمپین شما هدفمندتر از یک کمپین معمولی است، بازده سرمایه گذاری بالاتری را خواهید دید.

در اینجا دو روش وجود دارد که هدف‌گیری بهبود یافته باید منجر به افزایش سود شود:

کمپین های میکرو مارکتینگ مقرون به صرفه تر هستند کمپین های

بازاریابی خرد بسیار هدفمند هستند. در نتیجه، نسبت به زمانی که یک کمپین بازاریابی انبوه انجام می دهید، پول کمتری خرج می کنید.

با بازاریابی خرد، می‌توانید نیازهای مصرف‌کننده را بهتر

برطرف کنید، از آنجایی که می‌خواهید به گروه کوچک‌تری از افراد دسترسی پیدا کنید، تلاش‌های شما نیز بسیار هدفمند است. که شانس شما را برای فروش افزایش می دهد.

به عبارت دیگر، بازاریابی خرد به کسب و کار شما کمک می کند تا فروش بیشتری داشته

آشنایی با بازاریابی خرد

بازاریابی برای مشاغلی که در یک محیط رقابتی فعالیت می کنند بسیار مهم است به عنوان یک استراتژی، شرکت ها از بازاریابی برای افزایش فروش، پایگاه مشتری، آگاهی از برند و در نهایت سود خود استفاده می کنند.

قدرت بلندمدت هر کسب و کاری به میزان موفقیت کمپین بازاریابی آن بستگی دارد چه یک شرکت یک یا 101 محصول ارائه دهد باید بازار هدف خود را شناسایی کند تا بتواند یک کمپین بازاریابی موثر را اجرا کند در گذشته شرکت ها کمپین های بازاریابی انبوه را از طریق تبلیغات تلویزیونی یا رادیویی به امید جلب توجه مصرف کنندگان در بازارهای هدف انجام می دادند امروزه کسب‌وکارها می‌توانند طرح‌های بازاریابی شخصی‌سازی‌شده‌تری را به هر فردی در مجموعه هدف خود ارائه دهند برخلاف اینکه مخاطبان انبوه را به یکباره هدف قرار دهند.

بازاریابی خرد در دهه 1990 رایج‌تر شد زیرا رونق رایانه‌های شخصی به معنای تقسیم‌بندی و انتشار آسان‌تر اطلاعات به مشتریان بود با پیشرفت مداوم فناوری، تحویل محصولات بسیار سفارشی‌سازی شده به بخش‌های مختلف یک جمعیت آسان‌تر شده است استراتژی بازاریابی خرد برای شرکت هایی با هر اندازه ای مفید است شرکت‌های بزرگ می‌توانند بخش‌های خاصی را در پایگاه مشتریان خود ایجاد کنند در حالی که کسب‌وکارهای کوچک با بودجه تبلیغاتی کوچک‌تر ترجیح می‌دهند با شخصی‌سازی فرآیند بازاریابی خود مشتریان را با محصولات و تبلیغات هدف‌مند مطابقت دهند.

بازاریابی خرد چگونه کار می کند

رویکردهای مختلفی برای بازاریابی خرد وجود دارد برای مثال یک کسب و کار ممکن است تصمیم بگیرد که یک برنامه بازاریابی خرد را با ارائه تبلیغات به طور خاص برای مشتریان وفادار خود اجرا کند تطبیق پیشنهادهای ویژه برای مصرف کنندگان ناراضی یا گمشده؛ مناسب سازی محصولات برای مصرف کنندگان با نیازهای منحصر به فرد؛ بازاریابی کالاها و خدمات به ساکنان یک شهر یا منطقه خاص؛ یا ارائه محصولات به مصرف کنندگان هدف با عناوین شغلی یا تعیین شغلی خاص.

چالش میکرو مارکتینگ هزینه بالای اجرا و عدم صرفه جویی در مقیاس است شرکت‌هایی که از این استراتژی بازاریابی استفاده می‌کنند معمولاً برای هر مصرف‌کننده هدف بیشتر هزینه می‌کنند و سفارشی‌سازی بسیاری از تبلیغات برای جذابیت برای بسیاری از گروه‌های کوچک از مصرف‌کنندگان گران‌تر از ایجاد چند آگهی بازاریابی با هدف مخاطبان انبوه است همچنین اجرای میکرو مارکتینگ به دلیل ناتوانی در افزایش اندازه ممکن است گران باشد.

بازاریابی خرد با بازاریابی کلان متفاوت است استراتژی که به نظر می رسد بزرگترین پایگاه مصرف کننده ممکن محصول یا خدمات شرکت را هدف قرار دهد با بازاریابی کلان، یک کسب‌وکار تلاش می‌کند تا اندازه‌گیری کند که بازار هدف آن برای یک کالا یا خدمات چقدر گسترده است و به کار بر روی نحوه در دسترس قرار دادن محصولاتش برای این گروه از مصرف‌کنندگان ادامه می‌دهد.

چگونه یک کمپین بازاریابی خرد را راه اندازی کنیم که سرنخ ایجاد می کند

برای هر کسب و کاری، دسترسی به مشتریان و مخاطبان هدف آنها ضروری است. با داشتن دانش مناسب در مورد مصرف کننده، یک کسب و کار می تواند رشد خود را تضمین کند. بازاریابی خرد یکی از آن استراتژی هایی است که کسب و کارها می توانند از آن استفاده کنند.

یک کمپین بازاریابی خرد که به روش درست انجام شود می تواند به هر برندی کمک کند تا محصولات و خدمات خود را به طور موثر برای گروه خاصی از افراد تبلیغ کند. در این مقاله نحوه اجرای یک کمپین بازاریابی خرد که منجر به کسب و کار شما می شود، بحث خواهد شد. بیایید با مرتب کردن تعاریف خود شروع کنیم.

چگونه یک کمپین بازاریابی خرد را در 3 مرحله ساده راه اندازی کنیم

یک کمپین خرد مارکتینگ موثر می تواند مسیر کسب و کار شما را تغییر دهد. در بخش بعدی، سه مرحله کلیدی یک کمپین بازاریابی را توضیح خواهم داد. در مورد چگونگی ایجاد شخصیت خریدار، نحوه ارائه ایده برای کمپین خود و اهمیت اندازه گیری نتایج کمپین بحث خواهم شد.

1-خریدار بسازید

نقطه شروع هر کمپین بازاریابی، ایجاد شخصیت خریدار است. شخصیت خریدار نمایشی نیمه تخیلی از مشتری ایده آل شماست. برای یک شرکت تجاری به مصرف کننده (B2C)، شخصیت خریدار جزئیاتی مانند جمعیت شناسی، سبک زندگی، اهداف و ناامیدی مشتریان شما را در میان چیزهای دیگر ارائه می دهد.

اگر شما یک شرکت تجاری (B2B) را اداره می کنید، باید نوع کسب و کار، جایگاه شرکت، اندازه و غیره را در نظر بگیرید. همچنین باید مشخص کنید که با چه کسانی در شرکت می خواهید صحبت کنید.

روش های مختلفی برای جمع آوری داده ها برای ایجاد شخصیت خریدار وجود دارد. به عنوان مثال، می توانید با گوگل آنالیتیکس به رفتار افرادی که از وب سایت شما استفاده می کنند نگاه کنید. همچنین می‌توانید از ابزارهای تحلیلی مانند Facebook Audience INSTAGRAM Insights t ، Insights و YouTube Analytics استفاده کنید تا ببینید که چگونه مخاطبانتان از طریق کانال‌های دیگر با شما در ارتباط هستند.

از اطلاعات مشتریان خود برای شخصیت خریدار خود استفاده کنید. شما باید در CRM اطلاعاتی در مورد مشتریان خود داشته باشید. در صورت نیاز، می توانید درک بهتری از مشتریان خود از طریق مصاحبه، گروه های متمرکز، پرسشنامه و ابزارهای دیگر ایجاد کنید.

همانطور که شخصیت خریدار خود را ایجاد می کنید، کانال بازاریابی مورد علاقه آنها را در نظر بگیرید.

کانال بازاریابی ترجیحی برای مخاطبان شما اغلب با سن آنها مطابقت دارد. به عنوان مثال، هزاره ها معمولاً در پلتفرم های رسانه های اجتماعی فعال هستند. این بدان معناست که اگر برند خود را با استفاده از رسانه های اجتماعی بسازید ، می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید. از سوی دیگر، افراد 50 ساله و بالاتر ممکن است ایمیل را ترجیح دهند.

2-اهداف کمپین خود را تعریف کنید و طوفان فکری را شروع کنید

در بیشتر موارد، هدف یک کمپین با هدف درآمد مرتبط خواهد بود. برای مثال، ممکن است هدف شما فروش 1000 واحد دیگر از یک محصول باشد. استفاده از چارچوب SMART برای تعیین اهداف کمپین خود تمرین خوبی است.

SMART مخفف عبارت خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و مبتنی بر زمان است.

هنگامی که اهداف بازاریابی خود را تعیین کردید، باید یک استراتژی ارائه دهید.

متأسفانه، شما هرگز قبل از راه اندازی یک کمپین بازاریابی نمی دانید که آیا این کمپین موفقیت آمیز خواهد بود یا خیر. بازاریابان باتجربه این واقعیت را تشخیص می دهند. آنها سعی می کنند با انجام تحقیقات پیشینه تا حد ممکن قبل از راه اندازی کمپین، خطر شکست را به حداقل برسانند.

تحقیقات موثر با شناخت مخاطبان، نکات دردناک و انگیزه‌های آنها شروع می‌شود. برای یک کمپین بازاریابی خرد، شما می خواهید در بین مخاطبان خود به یک متخصص خاص تبدیل شوید.

پس از تکمیل تحقیقات خود، باید در مورد استراتژی خود تصمیم بگیرید.

ارائه ایده برای یک کمپین اغلب یک جلسه طوفان فکری آزاد است. شما ایده ها را به بیرون پرتاب می کنید، و همکاران شما در مورد مفاهیم بازخورد خواهند داد. برخی از ایده های شما بد خواهد بود. خوبه. این یک تمرین خلاقانه است.

3-کمپین خود را راه اندازی کنید و نتایج خود را ردیابی کنید

کوکاکولا نمونه ای عالی از برندی است که یک کمپین بازاریابی متقاعد کننده ایجاد کرده است. پیام آن را برای کمپین بازاریابی خرد “به اشتراک گذاری یک کوکاکولا” از سال 2014 بررسی کنید.

شما باید به مردم اجازه دهید ایده های خود را بدون انتقاد به اشتراک بگذارند. آژانس های بازاریابی بزرگ یک محیط حمایتی برای به اشتراک گذاشتن ایده ها ایجاد می کنند، زیرا آنها اهمیت به جریان انداختن این عصاره های خلاقانه را درک می کنند. امیدواریم، پس از تحقیقات و بینش های قوی، به یک ایده شگفت انگیز برای کمپین بازاریابی خرد خود برسید.

کمپین بر اساس یک مفهوم ساده بود. مردم تمایل بیشتری به خرید کوکاکولا دارند که نام آنها روی بسته بندی چاپ شده باشد. بنابراین، کوکاکولا لیستی از محبوب ترین نام ها در یک کشور تهیه کرد و آن نام ها را روی برچسب ها چاپ کرد.

کمپین کوکاکولا نمونه ای از بازاریابی خرد است زیرا هر بطری جمعیتی خاص را هدف قرار می دهد. به عنوان مثال، افرادی که کریس نامیده می شوند، تمایل بیشتری به خرید یک بطری کک دارند که نام کریس روی برچسب آن چاپ شده است.

ساده است و مستقیماً به سر اصل مطلب می رود. این مثال تمام ویژگی های یک پیام بازاریابی درخشان را دارد.

نتیجه؟

این کمپین منجر به افزایش زیادی در فروش کوکاکولا شد. این شرکت برای فروش بطری 20 اونسی خود شاهد رشد سالانه 19 درصدی بزرگی بود.

صرف نظر از ایده خود، باید نتایج کمپین خود را پیگیری کنید . اگر معیار موفقیت شما تعداد فروش است، پیگیری نتایج باید ساده باشد. شما می توانید ببینید چقدر پول خرج کرده اید و چقدر درآمد دارید.

اگر شاخص کلیدی عملکرد ، شما ارزش پولی مستقیم ندارد، توصیه می‌کنم به هر تبدیل یک مقدار اضافه کنید. اگر تبدیل ارزشی داشته باشد، می‌توانید موفقیت کمپین خود را دنبال کنید.

نقطه ای در کمپین بازاریابی خرد شما فرا می رسد که در آن باید تصمیم بگیرید که آیا کمپین را گسترش می دهید یا پایان می دهید. به عنوان مثال، کوکاکولا تصمیم گرفت تا کمپین بازاریابی خرد خود را با عنوان “به اشتراک گذاری یک کوکا” در بازارهای مختلف راه اندازی کند.

پایان :

گسترش نوآوری های نوظهور از جمله داده های بزرگ توسط خرده فروشان برای جمع آوری داده ها از دستگاه های تلفن همراه و پلت فرم های تجارت الکترونیک استفاده می شود داده‌های جمع‌آوری‌شده بر اساس تمایزات مختلف از جمله جمعیت‌شناسی، جغرافیا ( آدرس IP )، سایت‌های مورد علاقه، ترجیحات برند، یا عادات خرج کردن، مرتب‌سازی می‌شوند تا نوع محصولاتی را که مصرف‌کننده مشاهده می‌کند یا خریداری می‌کند ردیابی کند این فرآیند به وب سایت اجازه می دهد تا محصولات مرتبط را با مصرف کنندگان دیجیتال مطابقت دهد.

با اجرای یک برنامه بازاریابی مناسب برای بخش مشخصی از مصرف کنندگان بازاریابی خرد به نظر می رسد مخاطبان هدف را برای انجام یک اقدام مانند خرید کالا یا خدمات ترغیب کند. هدف نهایی بازاریابی خرد تطبیق محصولات با ترجیحات ردیابی شده مصرف کننده به منظور ایجاد سود برای شرکت از رضایت مشتری است.

مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدیریت ارتباط با مشتری به اصول ، شیوه ها و دستورالعمل هایی اشاره دارد که یک سازمان در تعامل با مشتریان خود از آنها پیروی می کند از دیدگاه سازمان کل این رابطه شامل تعاملات مستقیم با مشتریان مانند فروش و فرآیندهای مرتبط با خدمات ، پیش‌بینی و تجزیه و تحلیل روندها و رفتارهای مشتری است . در نهایت مدیریت ارتباط با مشتری در خدمت افزایش تجربه کلی مشتری است.

آشنایی با مدیریت ارتباط با مشتری

عناصر مدیریت ارتباط با مشتری از وب سایت و ایمیل های یک شرکت گرفته تا نامه های انبوه و تماس های تلفنی را شامل می شود رسانه‌های اجتماعی یک طرفه هستند که شرکت‌ها با روندهایی سازگار می‌شوند که به نفع آنهاست تمام هدف مدیریت ارتباط با مشتری ایجاد تجربیات مثبت با مشتریان برای بازگرداندن آنها است تا یک شرکت بتواند پایگاه رو به رشدی از مشتریان بازگشتی ایجاد کند.

اصطلاح مدیریت ارتباط با مشتری به طور فزاینده ای برای اشاره به سیستم های فناوری استفاده می شود که شرکت ها می توانند تعاملات خارجی خود را با مشتریان در تمام مراحل چرخه حیات مشتری مدیریت کنند از کشف تا آموزش، خرید و پس از خرید.

با ارزش تخمینی بازار جهانی بیش از 40 میلیارد دلار در سال 2018، فناوری مدیریت ارتباط با مشتری به طور گسترده به عنوان سریع‌ترین رده نرم‌افزار سازمانی در حال رشد نامیده می‌شود که تا حد زیادی بازار گسترده‌تر نرم‌افزار به عنوان سرویس را در بر می‌گیرد.

مدیریت ارتباط با مشتری شامل تمام جنبه هایی است که در آن یک شرکت با مشتریان تعامل دارد اما معمولاً به فناوری مورد استفاده برای مدیریت این روابط اشاره دارد.

انواع فناوری مدیریت ارتباط با مشتری

نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری

نرم‌افزار ویژه مدیریت ارتباط با مشتری اطلاعات مشتری را در یک مکان جمع‌آوری می‌کند تا به کسب‌وکارها دسترسی آسان به داده‌ها مانند اطلاعات تماس ، سابقه خرید و هرگونه تماس قبلی با نمایندگان خدمات مشتری را بدهد این داده ها به کارمندان کمک می کند تا با مشتریان تعامل داشته باشند نیازهای مشتری را پیش بینی کنند ، به روز رسانی های مشتری را بشناسند و اهداف عملکرد را در هنگام فروش دنبال کنند.

هدف اصلی نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری این است که تعاملات را کارآمدتر و سازنده تر کند رویه های خودکار در یک ماژول مدیریت ارتباط با مشتری شامل ارسال مواد بازاریابی تیم فروش بر اساس انتخاب مشتری از یک محصول یا خدمات است برنامه ها همچنین نیازهای مشتری را ارزیابی می کنند تا زمان انجام یک درخواست را کاهش دهند.

مدیریت انسانی مدیریت ارتباط با مشتری و هوش مصنوعی

تمام نرم افزارهای کامپیوتری موجود در جهان برای کمک به مدیریت ارتباط با مشتری بدون مدیریت و تصمیم گیری صحیح از سوی انسان ها معنایی ندارند بعلاوه بهترین برنامه ها داده ها را به گونه ای سازماندهی می کنند که انسان بتواند به راحتی تفسیر کند و به نفع خود استفاده کند. برای موفقیت در مدیریت ارتباط با مشتری ، شرکت ها باید یاد بگیرند که اطلاعات مفید و داده های اضافی را تشخیص دهند و باید هر گونه سوابق تکراری و ناقصی را که ممکن است اطلاعات نادرستی در مورد مشتریان به کارکنان بدهد، حذف کنند.

علیرغم این نیاز انسانی، تحلیلگران صنعت به طور فزاینده ای در مورد تأثیری که کاربردهای هوش مصنوعی ممکن است بر مدیریت ارتباط با مشتری و بازار مدیریت ارتباط با مشتری در آینده نزدیک داشته باشند ، بحث می کنند . انتظار می‌رود هوش مصنوعی فعالیت‌های مدیریت ارتباط با مشتری را با سرعت بخشیدن به چرخه‌های فروش ، بهینه‌سازی قیمت‌گذاری و تدارکات توزیع ، کاهش هزینه‌های تماس‌های پشتیبانی ، افزایش نرخ کاربری مفید و جلوگیری از ضرر از طریق کشف تقلب تقویت کند .

CRM چیست ؟

مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)  یک فناوری برای مدیریت تمام روابط و تعاملات شرکت شما با مشتریان و مشتریان بالقوه است . هدف ساده است: بهبود روابط تجاری برای رشد تجارت خود یک سیستم CRM به شرکت ها کمک می کند تا با مشتریان در ارتباط باشند ، فرآیندها را ساده کرده و سودآوری را بهبود بخشند.

وقتی مردم در مورد CRM صحبت می کنند ، معمولاً به یک سیستم CRM اشاره می کنند ، ابزاری که به مدیریت تماس ، مدیریت فروش ، بهره وری نماینده و موارد دیگر کمک می کند . اکنون می توان از ابزارهای CRM برای مدیریت روابط با مشتری در کل چرخه عمر مشتری ، بازاریابی ، فروش ، تجارت دیجیتال و تعاملات خدمات مشتری استفاده کرد .

یک راه حل CRM به شما کمک می کند تا در طول چرخه زندگی خود با آنها ، از جمله یافتن مشتریان جدید ، برنده شدن در تجارت آنها ، و ارائه پشتیبانی و خدمات اضافی در طول رابطه ، بر روابط سازمان خود با افراد فردی – از جمله مشتریان ، کاربران خدمات ، همکاران یا تامین کنندگان  تمرکز کنید.

نرم افزار رایگان CRM

Britix24

این سایت یک crm رایگان در اختیار کاربران می گزارد که به صورت نامحدود مخاطب و قرارداد در اختیار کاربر می گزارد .

می توان از قابلیت های دیگر آن مثل کاتالوگ رایگان ، فروشگاه ، چت آنلاین قدرتمند و … نام برد . در مجموع یکی از قوی ترین نرم افزار های crm رایگان می باشد .

zoho crm

این نرم افزار یک crm قدرتمند در زمینه مالی می باشد که می توان با کمک از آن پلن های مالی را در آن در نظر گرفت . این اتوماسیون قدرتمند به شما کمک می کند که فرایند های معاملاتی را زیر نظر بگیرید و با آنالیز پیوسته به نقطه هدف خود نزدیک شوید .

برخی دیگر از نرم افزار های crm رایگان

 

Hubspot CRM

 

Insightly

 

Capsule

گسترش نام تجاری چگونه انجام می شود

گسترش نام تجاری چگونه انجام می شود

گسترش نام تجاری چگونه انجام می شود

گسترش نام تجاری زمانی اتفاق می افتد که یک شرکت از یکی از نام های تجاری تثبیت شده خود در یک محصول جدید یا دسته بندی محصول جدید استفاده می کند گاهی اوقات به عنوان کشش برند نیز شناخته می شود استراتژی پشت توسعه برند استفاده از ارزش ویژه برند از قبل تثبیت شده شرکت برای کمک به راه اندازی جدیدترین محصول خود است این شرکت بر وفاداری به برند مشتریان فعلی خود متکی است که امیدوار است آنها را نسبت به پیشنهادات جدید از همان برند پذیراتر کند در صورت موفقیت آمیز بودن توسعه برند می تواند به شرکت کمک کند تا به جمعیتی جدید دست یابد که پایگاه مشتریان خود را گسترش دهد فروش را افزایش دهد و حاشیه سود کلی را افزایش دهد .

نحوه کار فرمت برند چگونه است

گسترش نام تجاری از محبوبیت و وفاداریئ نام تجاریبا یک محصول شناخته شده برای عرضه یک محصول جدید استفاده می کند برای موفقیت باید ارتباط منطقی بین محصول اصلی و کالای جدید وجود داشته باشد یک ارتباط ضعیف یا عدم وجود می تواند منجر به اثر معکوس شود و حتی می تواند به برند مادر آسیب برساند .

توسعه نام تجاری موفق به شرکت ها اجازه می دهد تا محصولات خود را متنوع کرده و  سهم بازار را افزایش دهند  آنها می توانند به شرکت مزیت رقابتی نسبت به رقبای خود که محصولات مشابهی ارائه نمی دهند، بدهند برند موجود به عنوان یک ابزار بازاریابی موثر و ارزان برای محصول جدید عمل می کند.

اپل نمونه ای از شرکتی است که سابقه استفاده موثر از استراتژی توسعه برند برای پیشبرد رشد را دارد این شرکت با شروع کامپیوترهای محبوب مک خود از برند خود برای فروش محصولات در دسته‌های جدید استفاده کرده است، همانطور که در آی‌پد و آیفون مشاهده می‌شود.

اغلب گفته می‌شود که شرکت‌هایی که می‌توانند برند خود را با موفقیت گسترش دهند از اثر هاله سود می‌برند  که به آنها اجازه می‌دهد از برداشت مثبت مصرف‌کنندگان از محصولات خود برای عرضه محصولات جدید سرمایه‌گذاری کنند.

انتقاد از گسترش برند چیست

هزینه معرفی یک محصول از طریق توسعه برند کمتر از هزینه معرفی محصول جدیدی است که هویت برند ندارد برند اصلی پیام را منتقل می کند.

با این حال زمانی که خطوط تولید ناهماهنگی مشخصی داشته باشند پسوندهای برند شکست می‌خورند نام برند حتی ممکن است نور ناخوشایندی را بر روی محصول جدید ایجاد کند قبل از راه اندازی یک محصول جدید مدیران برند باید مخاطبان هدف خود را در نظر داشته باشند و در نظر داشته باشند که کدام محصولات به خوبی با برند شرکت آنها مطابقت دارند.

نمونه‌ای از گسترش ناموفق برند در اوایل دهه 1980 زمانی رخ داد که تولیدکننده شلوار جین معروف تصمیم گرفت خطی از کت و شلوارهای سه تکه مردانه را تحت نام تجاری Levi’s Tailored Classics راه‌اندازی کند.

پس از سال ها فروش ضعیف این شرکت خط تولید را متوقف کرد این شرکت نتوانست بر تلقی مصرف کنندگان از برند به عنوان برندی که با لباس های غیررسمی ناهموار و نه لباس های تجاری مرتبط است غلبه کند با این حال Levi’s از اشتباه خود درس گرفت و در سال 1986 Levi’s Dockers را معرفی کرد، یک سری از شلوارهای خاکی معمولی و سایر پوشاک مردانه که از آن زمان تاکنون به عنوان یک پرفروش ثابت برای این شرکت بوده است.

چگونه می توان گسترش برند را در 10 مرحله انجام داد :

1-استراتژی کلی کسب و کار خود را در نظر بگیرید

یک  برند قوی و متمایز ، رشد شرکت شما را بسیار آسان تر می کند. اما چه نوع شرکتی را می خواهید ؟  آیا قصد دارید به صورت ارگانیک رشد کنید ؟ استراتژی کلی کسب و کار شما زمینه ای برای استراتژی توسعه برند شما است ، بنابراین جایی برای شروع است. اگر در مورد اینکه می‌خواهید شرکت خود را به کجا ببرید، مسر هستید ، برند شما به شما کمک می‌کند تا به آنجا برسید.

2-مخاطبان هدف خود را شناسایی کنید

مشتریان هدف شما چه کسانی هستند ؟ اگر بگویید “همه” اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شده اید. ما در کانون آگهی و تبلیغات هدی با مستمروضوح نشان می‌دهیم که  شرکت‌های با رشد بالا و سود بالا بر داشتن مشتریان هدف مشخص متمرکز شده‌اند. هرچه تمرکز روی مخاطبین بیشتر باشد ، رشد سریعتر است و هرچه مخاطبان هدف متنوع تر باشند ، تلاش های بازاریابی شما کاهش می یابد. بنابراین چگونه متوجه می شوید که گروه مشتری هدف مناسبی را انتخاب کرده اید ؟  اینجاست که مرحله بعدی وارد می شود.

3-درباره گروه مشتری هدف خود تحقیق کنید

شرکت هایی که  تحقیقات سیستماتیک روی گروه مشتری هدف خود انجام می  دهند سریعتر رشد می کنند و سودآورتر هستند علاوه بر این، آنهایی که بیشتر تحقیق می کنند (حداقل یک بار در هر سه ماهه) سریعتر رشد می کنند.

تحقیقات به شما کمک می‌کند دیدگاه و اولویت‌های مشتری هدف خود را درک کنید ، نیازهای آن‌ها را پیش‌بینی کنید و پیام خود را به زبانی بیان کنید که با آن‌ها همخوانی دارد . همچنین به شما می گوید که چگونه به نقاط قوت شرکت و برند فعلی شما نگاه می کنند. به این ترتیب، به طور چشمگیری ریسک بازاریابی مرتبط با توسعه برند را کاهش می دهد.

4-جایگاه برند خود را توسعه دهید

اکنون شما آماده هستید تا جایگاه برند شرکت خود را در بازار خدمات حرفه ای تعیین کنید (که موقعیت یابی بازار نیز نامیده می شود). شرکت شما چه تفاوتی با سایرین دارد و چرا باید مشتریان بالقوه در بین مخاطبان هدف شما همکاری با شما را انتخاب کنند؟

یک شعار تبلیغاتی معمولاً سه تا پنج جمله است و ماهیت موقعیت‌ برند شما در بازار را نشان می‌دهد. شعار باید بر اساس واقعیت باشد، زیرا باید به آنچه وعده داده اید عمل کنید.

5-استراتژی پیام رسانی خود را توسعه دهید

گام بعدی شما یک استراتژی پیام رسانی است که موقعیت برند شما را به پیام هایی برای مخاطبان هدف مختلف تبدیل می کند. مخاطبان هدف شما معمولاً شامل مشتریان بالقوه، کارمندان بالقوه، منابع ارجاع یا سایر تأثیرگذاران و فرصت‌های شراکت بالقوه می‌شوند.

در حالی که جایگاه اصلی برند شما باید برای همه مخاطبان یکسان باشد، هر مخاطبی به جنبه های مختلف آن علاقه مند خواهد بود. پیام‌های ارسالی به هر مخاطب بر مرتبط‌ترین نکات تأکید می‌کند. هر مخاطب همچنین نگرانی های خاصی دارد که باید به آنها رسیدگی شود و هر کدام به انواع مختلفی از شواهد برای پشتیبانی از پیام های شما نیاز دارند. استراتژی پیام رسانی شما باید تمام این نیازها را برطرف کند. این یک گام مهم در ایجاد ارتباط برند شما با مخاطبان هدف شما است.

6-نام، لوگو و شعار خود را توسعه دهید

برای بسیاری از شرکت ها تغییر نام لازم نیست. اما اگر یک شرکت جدید هستید، در حال ادغام هستید یا با نامی که دیگر مناسب موقعیت شما نیست، ممکن است تغییر نام لازم باشد. حتی اگر نام شرکت خود را تغییر ندهید، ممکن است یک لوگو و شعار جدید برای حمایت بهتر از موقعیت برند شما منطقی تر باشد.

به یاد داشته باشید که نام، لوگو و برچسب شما برند شما نیستند. آنها بخشی از هویت برند شما هستند ، راه هایی برای برقراری ارتباط یا نماد برند شما. شما باید آن را زندگی کنید تا آن را واقعی کنید.

و این اشتباه را مرتکب نشوید که لوگوی جدید را به صورت داخلی نشان دهید تا به توافق برسید. آنها برای بازار شما هستند و باید بر اساس میزان ارتباط آنها قضاوت شود، نه اینکه شرکای چقدر آنها را دوست دارند.

7-استراتژی بازاریابی محتوای خود را توسعه دهید

ما می‌توانستیم این مرحله را «استراتژی بازاریابی خود را توسعه دهید» نام گزاری کنیم . اما ما این کار را نکردیم و در عوض ما به دنبال یک  استراتژی بازاریابی محتوا هستیم .

چرا؟ بازاریابی محتوا به ویژه برای شرکت های خدمات حرفه ای در عصر اینترنت مناسب است. تمام کارهایی را که بازاریابی سنتی انجام می دهد، اما آنها را با کارایی بیشتری انجام می دهد. از محتوای آموزشی ارزشمند برای جذب، پرورش و واجد شرایط بودن افراد بالقوه استفاده می کند

به یاد داشته باشید که قدرت برند شما هم به دلیل شهرت و هم دیده شدن است. افزایش دید به تنهایی، بدون تقویت شهرت، به ندرت موفقیت آمیز است. به همین دلیل است که تبلیغات سنتی «آگاهی‌سازی» یا حمایت‌های مالی اغلب نتایج ناامیدکننده‌ای را به همراه دارد. از سوی دیگر، بازاریابی محتوایی باعث افزایش دید و شهرت در یک زمان می شود. همچنین این بهترین راه برای مرتبط کردن برند شما با مخاطبان هدف شما است.

8-وب سایت خود را توسعه دهید

وب سایت شما مهمترین ابزار توسعه برند شماست. سایت شما مکانی است که تمام مخاطبان شما برای یادگیری آنچه انجام می دهید،چگونه آن را انجام می دهید و مشتریان شما چه کسانی هستند مشخص  می کنند. مشتریان احتمالی شرکت شما را صرفا بر اساس وب سایت شما انتخاب نمی کنند. اما اگر سایت شما پیام اشتباهی ارسال کند، ممکن است شما را رد کنند.

علاوه بر این، وب سایت شما خانه محتوای ارزشمند شما خواهد بود. این محتوا به تمرکز تلاش‌های بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO) شما تبدیل می‌شود تا مشتریان بالقوه، کارمندان بالقوه و منابع ارجاع شما را پیدا کنند و در مورد شرکت شما اطلاعات کسب کنند. محتوای آنلاین در هر استراتژی توسعه برند مدرن نقش اساسی دارد.

این روزها وب سایت های خدمات حرفه ای در دو نوع عرضه می شوند. اولین مورد یک سایت برندینگ است. چنین سایتی داستان شما را بیان می کند و به شما می گوید که چه کسی هستید، به چه کسی خدمت می کنید و چه کاری انجام می دهید. به طور خلاصه پیام برند شما را منتقل می کند . نوع دیگر موارد فوق را انجام می دهد و همچنین مشتریان بالقوه جدید را ایجاد و پرورش می دهد. ما به این وب سایت های با کارایی بالا می گوییم.

9-جعبه ابزار بازاریابی خود را بسازید

گام بعدی در این فرآیند این است که باقیمانده جعبه ابزار بازاریابی خود را بسازید. این ممکن است شامل «برگ‌های فروش» یک صفحه‌ای باشد که پیشنهادات خدمات اصلی یا بازارهای کلیدی ارائه شده را توصیف می‌کند. به‌علاوه، ممکن است یک «پیچ معرفی» مختصر وجود داشته باشد که شرکت یا پیشنهادات کلیدی را مرور می‌کند و یک بروشور الکترونیکی درباره شرکت .

این جعبه ابزار بازاریابی به طور فزاینده ای شامل فیلم ها نیز می شود. موضوعات ویدیویی پرطرفدار شامل مرورهای کلی شرکت، مطالعات موردی و … است. ارائه خدمات کلیدی نیز بسیار مفید است. اگر این ابزارها به درستی آماده شوند، نه تنها عملکرد توسعه کسب و کار را ایفا می کنند، بلکه برای توسعه برند نیز مهم هستند.

10-پیاده سازی ، پیگیری و تنظیم

این مرحله نهایی در فرآیند توسعه برند ممکن است یکی از مهمترین آنها باشد. بدیهی است که استراتژی توسعه برند برنده اگر هرگز اجرا نشود، فایده چندانی ندارد. ممکن است تعجب کنید که چقدر این اتفاق می افتد. یک استراتژی مستحکم با تمام نیت های خوبی که شرکت می تواند جمع آوری کند، ایجاد و شروع شده است. سپس واقعیت دخالت می کند. مردم مشغول کار مشتری می شوند و وظایف توسعه برند به تعویق می افتد … سپس فراموش می شوند.

به همین دلیل ردیابی بسیار مهم است. ما قویاً توصیه می کنیم که هم اجرای طرح و هم نتایج را پیگیری کنید. آیا استراتژی طبق برنامه اجرا شد؟ با اقدامات عینی، مانند ترافیک جستجو و بازدیدکنندگان وب چه اتفاقی افتاد؟ چه تعداد سرنخ جدید، برنامه های کاربردی کارکنان و فرصت های شراکتی ایجاد شد؟ فقط با ردیابی کل فرآیند می توانید مطمئن شوید که نتیجه گیری درست و انجام تنظیمات درست را دارید.

هزینه های تبلیغات

هزینه های تبلیغات

هزینه های تبلیغات نوعی حسابداری مالی است که هزینه های مرتبط با ارتقای یک صنعت، واحد تجاری، برند، محصول و یا خدمات را پوشش می دهد. آنها تبلیغات در رسانه های چاپی و درگاه های آنلاین، زمان پخش، زمان رادیو و تبلیغات پست مستقیم را پوشش می دهند.درک هزینه های تبلیغات

درک هزینه های تبلیغات

هزینه های تبلیغات در بیشتر موارد تحت عنوان هزینه های فروش، عمومی و اداری در صورت هزینه های شرکت قرار می گیرد. آنها گاهی اوقات به عنوان یک هزینه از پیش پرداخت شده در ترازنامه ثبت می شوند و زمانی که فروش هایی که مستقیماً با این هزینه ها مرتبط هستند وارد صورت سود و زیان می شوند.

برای اینکه یک شرکت هزینه های تبلیغاتی را به عنوان دارایی ثبت کند، باید دلیلی برای این باور داشته باشد که این هزینه های خاص با فروش های آتی خاص مرتبط هستند. سپس، با وقوع آن فروش، آن هزینه های تبلیغاتی از ترازنامه (هزینه های پیش پرداخت) به صورت سود و زیان منتقل می شود.

هزینه های تبلیغات معمولاً برای صاحب کسب و کار تعجب آور نیست. در واقع، بسیاری برای مقدار مشخصی از هزینه های تبلیغاتی بودجه در نظر گرفته اند. شرکت های کوچک ایالات متحده اشاره می کند که اکثر شرکت ها بودجه بازاریابی خود را بر اساس درآمد تعیین می کنند.

بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک گزارش می دهند که تنها 1٪ از درآمد سالانه کسب و کار خود را صرف تبلیغات می کنند. اگر تولیدکنندگان و عمده فروشان را به طور خاص مشخص کنید، این رقم نزدیک به 0.7٪ از درآمد سالانه ای است که از سال 2020 برای تبلیغات هزینه می شود.

صرف پول تضمینی نیست، البته، که یک کسب و کار با هزینه های تبلیغاتی خود بازگشت سرمایه ای را که می خواهد می تواند دریافت کند. به این ترتیب، صاحبان مشاغل باید مطمئن شوند که بودجه تبلیغاتی خود را در مکان‌های مناسبی خرج می‌کنند، جایی که مخاطب احتمالاً خریداران بالقوه محصول یا خدمات آنها را شامل می‌شود. برخی از رسانه ها 40٪ تا 50٪ تخفیف برای اجرای تبلیغات در اسلات های باز مانده به دلیل لغو ارائه می دهند.

هر آنچه که یک کسب و کار برای تبلیغات خرج می کند، مهم این است که بازگشت سرمایه  هزینه های تبلیغات را به حداکثر برساند. این می تواند دشوار باشد زیرا فرصت های تبلیغاتی کم نیست که باید در نظر بگیرید  بهترین شرط این است که بر روی مجموعه ای از اهداف تجاری تسویه حساب کنید و برنامه ای پیرامون آن ها بسازید.

نمونه ای از هزینه های تبلیغات

برای مثال، اگر شرکتی یک کمپین پست مستقیم راه‌اندازی کند و بداند که فروش‌های آتی ناشی از آن کمپین است، هزینه کمپین را به‌عنوان یک دارایی در ترازنامه خود ثبت می‌کند، یک هزینه پیش‌پرداخت شده ،  با گذشت زمان، همانطور که مشتریان به کمپین پاسخ می دهند، آن هزینه های پست مستقیم از دسته هزینه های پیش پرداخت به دسته هزینه تبلیغات منتقل می شود.

شرکت باید بتواند نشان دهد که آن هزینه های تبلیغاتی به طور مستقیم با آن فروش مرتبط است. ممکن است از داده های تاریخی به عنوان مدرک برای این کار استفاده کند. برای مثال، اگر شرکت بداند که در گذشته، زمانی که 1 میلیون پست مستقیم ارسال می‌کرد، 100000 پاسخ دریافت می‌کرد، ممکن است این نسبت را برای فروش‌های آتی که از یک کمپین پست مستقیم آینده حاصل می‌شود، اعمال کند.

چرا شرکت ها برای تبلیغات پول خرج می کنند؟

تبلیغات راهی برای افزایش فروش شرکت از طریق آگاهی از برند یا محصول و اطلاع رسانی در مورد محصولات یا ویژگی های جدید است. مطالعات متعدد نشان می دهد که تبلیغات، به طور کلی، برای افزایش درآمد کار می کند.

چگونه شرکت‌ها میزان تاثیرگذاری دلارهای تبلیغاتی خود را اندازه‌گیری می‌کنند؟

چندین معیار برای کارایی هزینه تبلیغات وجود دارد. برای مثال، نسبت تبلیغات به فروش ، صرفاً به هزینه‌های تبلیغات تقسیم بر فروش کلی برای یک دوره معین می‌پردازد.

یک شرکت چقدر باید برای هزینه های تبلیغات هزینه کند؟

شرکت ها باید بودجه تبلیغاتی ایجاد کنند که بازده هزینه تبلیغاتی را به حداکثر برساند. این بودجه باید با در نظر گرفتن مشتریان هدف و با پیامی ساخته شود که با آن افراد طنین انداز شود.

هزینه های تبلیغات آنلاین چقدر است؟

مانند بازاریابی آفلاین سنتی، بازاریابی آنلاین دارای چندین رسانه مختلف برای تعامل با مشتریان بالقوه است. بر اساس تحقیقات خودمان، متوجه شدیم که هزینه متوسط ​​تبلیغات آنلاین به ازای هر هزار نمایش صد هزار تومان تا یک میلیون تومان و میانگین هزینه هر کلیک 25 هزار تومان تا 45 هزار تومان است.

بزرگترین عاملی که بر هزینه تبلیغات آنلاین تأثیر می گذارد، صنعتی است که در آن هستید. برخی از آنها بسیار رقابتی تر از دیگران هستند. میانگین هزینه هر کلیک برای اکثر شرکت های 25 هزار تومان تا 45 هزار تومان است ، در حالی که صنایع رقابتی تر مانند وکلا، بیمه و وام می توانند تا 200 هزار تومان به ازای هر کلیک هزینه داشته باشند!

هزینه های تبلیغات فیس بوک

فیس بوک اجازه می دهد برای تبلیغات یک بودجه روزانه یا یک بودجه مادام العمر در نظر بگیرید. گفته می شود، حداقل بودجه سی هزار توامن یا یک دلار  است. استفاده از پلتفرم تبلیغاتی فیسبوک به شما این امکان را می دهد که در فیس بوک، اینستاگرام، مسنجر و شبکه مخاطبان فیس بوک تبلیغ کنید.

هزینه تبلیغات در اینستاگرام

تبلیغات اینستاگرام از طریق پلتفرم تبلیغاتی فیس بوک مدیریت می شود و روشی چشمگیر برای دستیابی به مخاطبان هدف شما ارائه می دهد. میانگین هزینه  برای تبلیغات اینستاگرام ماهانه 2 میلیون تومان تا 10 میلیون تومان است. همانطور که گفته شد، تبلیغات فیس بوک معمولاً برای کمپین های متمرکز بر ترافیک و کلیک ها بهتر عمل می کند، در حالی که اینستاگرام معمولاً برای کمپین های متمرکز بر تأثیرگذاری و دسترسی بهتر عمل می کند. هر دو پلتفرم برای تبلیغات عالی هستند و هر دو باید به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی دیجیتال شما در نظر گرفته شوند .

نتیجه گیری: تبلیغات آنلاین گران نیست

به طور خلاصه، هزینه تبلیغات آنلاین بسیار کمتر از تبلیغات آفلاین است. تبلیغات آنلاین مزایایی نیز دارد از جمله:

گزینه های خلاقانه بسیار قابل تنظیم

گزینه‌هایی برای پرداخت برای اقدامات کاربر مانند کلیک‌ها، تماس‌ها یا دانلودها

حداقل بودجه های تبلیغاتی انعطاف پذیر و کنترل بودجه روزانه

گزینه های هدف گیری پیشرفته با یادگیری ماشینی

سنجش عملکرد عمیق

برای تبلیغ‌کنندگانی که بودجه کمتری دارند، معمولاً توصیه می‌کنیم با تبلیغات آنلاین شروع کنند. با این حال، تبلیغات آفلاین با وجود استراتژی مناسب همچنان می تواند بسیار موثر باشد.

برند و نام  تجاری

اصطلاح برند به مفهوم تجاری و بازاریابی اشاره دارد که به افراد کمک می کند تا یک شرکت، محصول یا فرد خاص را شناسایی کنند. برندها غیر محصوص هستند، به این معنی که شما نمی توانید آنها را لمس کنید یا ببینید. به این ترتیب، آنها به شکل دادن به برداشت مردم از شرکت ها، محصولات یا افراد کمک می کنند. برندها معمولاً از نماد ها و نشانه ها برای کمک به ایجاد هویت برند در بازار استفاده می کنند. آنها ارزش بسیار زیادی برای شرکت یا فرد ایجاد می کنند و به آنها برتری رقابتی نسبت به سایرین در همان صنعت می دهند. به این ترتیب، بسیاری از نهادها با به دست آوردن علائم تجاری به دنبال حمایت قانونی برای برندهای خود هستند .

مفهوم و درک بهتر برند و نام تجاری

همانطور که در بالا ذکر شد، یک نام تجاری دارایی نامشهودی است که به افراد کمک می کند یک شرکت خاص و محصولات آن را شناسایی کنند. این امر به ویژه زمانی صادق است که شرکت‌ها نیاز دارند خود را از سایرینی که محصولات مشابه در بازار ارائه می‌کنند، از جمله برندهای عمومی متمایز کنند . ادویل یک نام تجاری رایج از ایبوپروفن است که شرکت از آن برای متمایز کردن خود از اشکال ژنتیکی داروی موجود در داروخانه ها استفاده می کند. این به عنوان ارزش ویژه برند شناخته می شود .

مردم اغلب لوگوها ، شعارها یا سایر علائم قابل تشخیص متعلق به شرکت ها را با برندهایشان اشتباه می گیرند. در حالی که این اصطلاحات اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، آنها متفاوت هستند. اولی ابزارهای بازاریابی هستند که شرکت ها اغلب برای تبلیغ و بازاریابی محصولات و خدمات خود از آنها استفاده می کنند. هنگامی که این ابزارها با هم استفاده می شوند، یک هویت برند ایجاد می کنند . بازاریابی موفق می تواند به حفظ جلوه و مرکز برند یک شرکت در ذهن مردم کمک کند. این می تواند تفاوت بین فردی را که نام تجاری شما را نسبت به رقیب شما انتخاب می کند، بیان کند.

برند یکی از با ارزش ترین و مهم ترین دارایی های یک شرکت محسوب می شود. در واقع، بسیاری از شرکت‌ها اغلب با نام تجاری‌شان مورد اشاره قرار می‌گیرند، به این معنی که آنها اغلب جدایی ناپذیر هستند، و یکی می‌شوند. کوکاکولا یک مثال عالی است که در آن نوشابه‌ای محبوب مترادف با خود شرکت شد. این بدان معنی است که ارزش پولی فوق العاده ای دارد که هم بر قیمت نهایی و هم برای شرکت های دولتی بر ارزش سهامداران تأثیر می گذارد.

به همین دلیل است که برای شرکت ها مهم است که از برندهای خود از نقطه نظر قانونی محافظت کنند. علائم تجاری، مالکیت انحصاری برند و یا محصول را به همراه هر ابزار بازاریابی مرتبط مشخص می کند. ثبت علائم تجاری مانع از استفاده دیگران از محصولات یا خدمات شما بدون کسب اجازه می شود.

استفاده خاص از برند و نام تجاری

برندها فقط برای استفاده شرکتی نیستند. در واقع، آنها در حال حاضر معمولاً توسط افراد، به ویژه در عصر تلویزیون واقعیت و رسانه های اجتماعی استفاده می شوند. به عنوان مثال، خانواده کارداشیان پس از به دست آوردن محبوبیت در نمایش واقعیت، ارزش برند خود را توسعه دادند. این خانواده به طور جمعی و شخصی از نام خود برای راه اندازی موفقیت آمیز حرفه های رسانه ای و مدلینگ، نمایش های اسپین آف، لوازم آرایشی، عطر و خطوط لباس استفاده کرده اند.

تاریخچه برند

در طول تاریخ از برندها برای متمایز کردن محصولات استفاده شده است. ایده برندسازی ممکن است به سال 2000 قبل از میلاد برگردد، جایی که بازرگانان از آن برای فروش کالاهای خود در بازارهای مختلف استفاده می کردند . در آن زمان، معمولاً به عنوان تکنیکی برای نشان دادن مالکیت یک محصول یا یک قطعه از دارایی استفاده می شد.

برندسازی در طول اعصار مورد استفاده قرار گرفته است. در قرن سیزدهم، ایتالیایی ها شروع به گذاشتن واترمارک روی کاغذ خود به عنوان نوعی برند کردند. اصطلاح برند همچنین به علائم منحصر به فردی اشاره دارد که در پوست گاو سوزانده می شود تا حیوانات یک صاحب را از حیوانات دیگر متمایز کند.

اما یکی از محبوب ترین کاربردها در مناطق روستایی آمریکا بود. احتمالاً واژه برندینگ را شنیده‌اید که توسط دامداران استفاده می‌شد و دام‌های خود را به عنوان نوعی شناسایی علامت‌گذاری می‌کردند. بعد از اینکه شرکت ها شروع به بسته بندی کالاهای خود در قرن نوزدهم کردند تا خودشان را از سایر شرکت ها متمایز کنند، برندها شروع به کار کردند.

انواع برند

نوع برند مورد استفاده بستگی به نهاد خاصی دارد که از آن استفاده می کند. در زیر برخی از رایج ترین انواع برندها آمده است:

برندهای شرکتی: برندسازی شرکتی راهی است برای شرکت ها برای بازاریابی خود به منظور برتری در مقابل رقبا. آنها یک سری تصمیمات مهم مانند قیمت گذاری، ماموریت، بازار هدف و ارزش ها را برای انجام این کار می گیرند.

برندهای شخصی: همانطور که در بالا ذکر شد، برندسازی دیگر فقط مختص شرکت ها نیست. مردم از ابزارهایی مانند رسانه های اجتماعی برای ساختن شخصیت های خود استفاده می کنند و در نتیجه برند خود را تقویت می کنند. این شامل پست‌های منظم در رسانه‌های اجتماعی، اشتراک‌گذاری تصاویر و ویدیوها، و برگزاری ملاقات و احوالپرسی ها است.

برندهای محصول: این نوع برندسازی که به نام تجاری کالا نیز معروف است، شامل بازاریابی یک محصول خاص است. برندسازی یک محصول مستلزم تحقیقات بازار و انتخاب بازار هدف مناسب است.

برندهای خدمات: این نوع برندسازی برای خدمات اعمال می‌شود، که اغلب نیاز به خلاقیت دارد، زیرا در واقع نمی‌توانید خدمات را به صورت فیزیکی نشان دهید.

ایجاد یک برند

هنگامی که یک شرکت تصمیم می گیرد یک نام تجاری به عنوان تصویر عمومی آن باشد، ابتدا باید هویت برند خود را مشخص کند یا اینکه چگونه می خواهد به آن برند نگاه  شود. به عنوان مثال، لوگوی شرکت اغلب حاوی پیام، شعار یا محصول یک شرکت است. هدف این است که برند را برای مصرف کننده به یاد ماندنی و جذاب کند.

این شرکت معمولاً با یک شرکت طراحی و یا تیم  برای طراحی لوگو مشورت می‌کند تا ایده‌هایی برای جنبه‌های بصری یک نام تجاری، مانند لوگو یا نماد ارائه دهد. یک برند موفق پیام یا احساسی را که شرکت می‌خواهد به آن منتقل کند را به دقت به تصویر می‌کشد. این منجر به آگاهی از برند یا شناخت وجود برند و آنچه ارائه می دهد می شود. از سوی دیگر، نام تجاری ناکارآمد اغلب ناشی از عدم ارتباط است.

هنگامی که یک برند احساسات مثبتی را در بین مخاطبان هدف خود ایجاد کرد، گفته می شود که شرکت ارزش ویژه برند ایجاد کرده است. برخی از شرکت‌های دارای ارزش ویژه برند و مارک‌های بسیار شناخته‌شده محصول عبارتند از: مایکروسافت، کوکاکولا، فراری، اپل و متا (فیسبوک سابق).

اگر یک برند به درستی انجام شود، منجر به افزایش فروش نه تنها برای محصول خاص در حال فروش، بلکه برای سایر محصولات فروخته شده توسط همان شرکت می شود. یک نام تجاری خوب باعث ایجاد اعتماد در مصرف کننده می شود و پس از داشتن یک تجربه خوب با یک محصول، مصرف کننده احتمال بیشتری دارد که محصول دیگری مرتبط با همان برند را امتحان کند. همانطور که در بالا ذکر شد، این پدیده اغلب به عنوان وفاداری به برند شناخته می شود.

مزایای برند ها

ایجاد یک نام تجاری مزایای زیادی را به همراه دارد، چه برای یک شرکت یا یک فرد. برندسازی موفق منجر به برداشت های زیادی می شود. اما به چه معنی است؟ شرکتی که بتواند پیام خود را منتقل کند، می تواند احساسات را در پایگاه مشتریان خود القا کند و برانگیزد. این مشتریان روابط منحصر به فردی را با این شرکت ها ایجاد می کنند و به آنها اجازه می دهد تا از وفاداری خود سرمایه گذاری کنند . شرکت‌ها همچنین برای کمک به جذب سایر مشتریان جدید به این مشتریان متکی هستند.

این به شرکت ها کمک می کند تا اعتماد و اعتبار ایجاد کنند. به هر حال، مردم تمایل بیشتری به خرید کالاها و خدمات (یا برندها) از شرکت هایی دارند که می شناسند و به آنها اعتماد دارند. این به شرکت ها مزیت رقابتی در برابر رقبایشان می دهد. حفظ برندها در ذهن مصرف کنندگان به معنای نتیجه عالی تری است .

همچنین به شرکت ها کمک می کند تا محصولات و خدمات جدیدتر را معرفی کنند. از آنجایی که مصرف‌کنندگان به برندهایی که می‌شناسند و به آن‌ها اعتماد دارند وفادار می‌مانند و قبلاً با آن‌ها ارتباط برقرار کرده اند احتمالاً هنگام عرضه محصولات جدید، حتی اگر گران‌تر باشندهم از آن محصول خریداری می کنند.

بیایید از اپل به عنوان مثال استفاده کنیم ، این شرکت یک پایگاه مشتری بسیار وفادار ایجاد کرده است که به دلیل وفاداری آنها به برند، مایل است از برچسب قیمت مرتبط با محصولات  iMac، MacBook، iPad یا iPhone چشم پوشی کند. بسیاری از مشتریان فعلی کاملاً مایلند که لوازم الکترونیکی برند اپل موجود خود را هنگامی که شرکت عرضه می کند، جایگزین کنند.

نوع برند چیست ؟

انواع مختلفی از برندها وجود دارد، اما چهار مورد از رایج ترین آنها شامل برندهای شرکتی، برندهای شخصی، برندهای محصول و برندهای خدماتی است.

نمونه های برند چیست؟

اگرچه برندها عموماً نامشهود هستند، ما اغلب چیزهایی مانند محصولات و نام ها را با برندها مرتبط می کنیم. به عنوان مثال می توان به اپل، نایک، کوکاکولا، ادویل و تیلنول اشاره کرد.

اهمیت یک برند چیست؟

برندها مهم هستند زیرا برای شرکت ها و افراد ارزش ایجاد می کنند. آنها همچنین یک مزیت رقابتی در بازار در برابر رقابت یک واحد تجاری ایجاد می کنند. برندسازی موفق پایگاه مشتری شرکت را افزایش می‌دهد، که اعتماد و اعتبار ایجاد می‌کند و منجر به وفاداری به برند می‌شود – همه اینها به یک شرکت مزیت رقابتی در بازار و نتیجه مطلوب تری می‌دهد.

ارزش ویژه برند به چه معناست؟

ارزش ویژه برند مفهومی است که به ارزش تولید شده از محصول یا خدمات یک شرکت در مقایسه با معادل عمومی که در دسترس مصرف کنندگان در بازار است،

جمع بندی و پایان : وقتی کلمه “برند” را می شنویم، بیشتر ما به آرم ها، شعارها و سایر علائم قابل شناسایی فکر می کنیم. اما این تنها بخشی از تعریف است. اصطلاح برند در واقع یک مفهوم بازاریابی نامشهود است که به افراد کمک می کند تا یک کسب و کار یا شخص را شناسایی کنند.

برندها یکی از مهم ترین و با ارزش ترین دارایی های یک شرکت یا شخص هستند. آنها می توانند یک شرکت را ایجاد یا شکست دهند، بنابراین مهم است که شرکت ها قبل از راه اندازی یک محصول یا خدمات، یا قبل از اینکه درهای خود را برای تجارت باز کنند، تحقیقات خود را انجام دهند. نام تجاری موفق می تواند به شرکت کمک کند تا پایگاه مشتری را جذب و حفظ کند، که می تواند منجر به وفاداری به برند شود و در عین حال به آن در عرصه های مختلف کمک میکند .